Translate

martes, 25 de noviembre de 2014

روز مردگان - جهل از کسانی که جشن می گیرند. 999 از 1000 نفر که جشن موضوع را نمی دانند.

روز مردگان - جهل از کسانی که جشن می گیرند. 999 از 1000 نفر که جشن موضوع را نمی دانند.

شخصا آن من را خسته نکنید و یا من دوست ندارم، روز از مرده، برای این موارد است که در مورد می دانیم وجود دارد:

جهل از افرادی که در روز از مرده را جشن می گیرند چه مرا اذیت است.

در سال 1800 قبل از میلاد مسیح و فرقه مرگ در مکزیک برگزار شد، به عنوان در تقویم آزتک منعکس شده است در موزه مردم شناسی واقع شده است. در آمریکای میانه کاتولیک نه در زمان پس از آن هیچ ربطی به با آنچه که در حال حاضر جشن، با تصویب توسط کلیسای کاتولیک بود. این مخلوط به وجود آمد زمانی که اسپانیا در امریکا وارد شده است.

مرده چندین پناهگاه آمد با توجه به مرگ او نه برای آنچه که در زندگی انجام داد:

Tlalocan: بهشت باران خدا تلالوک. کودکان وجود دارد قربانی به خدا آمده، در میان دیگران.
Omeyocan: بهشت از خورشید، به ریاست خدای جنگ اویتسیلوپوچتلی. در اینجا آمده اسیران که، در میان دیگران کشته شدند.
Mictlán: مقصد به مرگی طبیعی است. ساکنان میکتلان تکوتلی و Mictecacíhuatl، آقا و خانم مرگ. این اتاق بسیار تاریک با هیچ پنجره ها، که دیگر نمی توان به ترک بود.
Chichihuacuauhco: کودکان مرده یک درخت که شاخه چکیده شیر برای تغذیه خودشان.

تدفین Prehispanic توسط ارائه که شامل دو نوع از اشیاء همراه شد: کسانی که در زندگی های مرده استفاده شده است، و شما ممکن است در عبور خود را به عالم اموات نیاز دارید.
"اگر فکر روح، وجدان و ما چیزی کمک خواهد کرد که ما نمی توانیم لمس بدن مرده اند؟"

اگر شما این درخواست را به افرادی که می خواهید هیچ کس نمی داند که جشن آن را به طور سنتی جشن با دانش نیست و اگر شما ذکر آنها را انجام نمی شما جشن می گیرند اما او O_O جرم احترام بگذارند.

من به این نتیجه رسیدند که مردم همیشه مردم نادان تحمل (در این موضوع که هر دو مدافع) در زندگی من من تنها تعداد کمی از مردم که می تواند مذاکرات با تبادل نظرات در واقع بدون حملات نگه یافت می آیند. انریکه کراوز. و نزدیک ترین دوستان من است. از آنجا در خارج ضعیف است!

عجیب ترین چیز این است که در همان زمان جشن Druids، رومیان، Mexica، مصر، آزتک، و چند، فرقه مرگ!

سوال این است که آنها را آموزش داده این و یا در مورد قرار داده است؟ جز شیطان (شیطان) پاسخ و شیاطین او. خیلی خنده دار مردم در مورد مرگ فکر می کنم اما نه در شیطان در زندگی پس از مرگ معتقد است اما به خدا اعتقاد ندارند.

و دلیل این است که آن را تا به حجاب در درک او را به خدا اعتقاد ندارد.

Druids انجام شد فداکاری برای Teutates، Esus و Taranis خدایان، انجام شد به ترتیب، از طریق غرق شدن، حلق آویز و آتش. (نگاه کنید به: مرگ سه جانبه).

رومی ها هیچ گور در یک آرام و تنها قرار داده، اما در بانک ها از جاده ها فعال از شهرستانها، که در آن رهگذران می تواند تامل و تحسین محل. این نیز معتقد بودند که ارواح مردگان گرسنه و تشنه بودند و در نتیجه مجبور به ارائه غذا و نوشیدنی. در مقبره ارائه با تخم مرغ به طور منظم، لوبیا، عدس و شراب قرار داده شد. گاهی اوقات سوراخ در مقبره باز شد تا شراب در داخل. شراب ارائه شده بود به دلیل آن جایگزینی مناسب برای خون، نوشیدنی مورد علاقه از مرده بود. با این حال، در طول مراسم تشییع جنازه و مناسبت های خاص حیوانات قربانی شده و خون قربانی ساخته شده است.

_________

ایده جهنم و یا به سادگی یک محل به مقصد به توسط مرده ساکنان چیزی است که از آغاز تمدن در دین و اسطوره شناسی از بسیاری از فرهنگ ها بوده است. در چنین اعتقادات خدایان متعدد در ارتباط با مرگ، مانند شما زیر را ببینید بوجود آمده اند.
اساطیر یونانی

جهنم
هادس خدا که Cronus و الهه ریآ متولد شد، در نظر گرفتن به عنوان برادران خدای دریا، هرا، زئوس، هستیا و DEMETER. در ابتدا هادس بود خدای مردگان نیست، اما پس از پیروزی او و برادرانش زئوس و پوزئیدون در تیتان، جهان به شرح زیر تقسیم شد: زئوس کردم آسمان، در نتیجه تبدیل شدن به خدا از کوه المپ در مقدونیه. خدای دریا و جو در زمان دریا، تبدیل شدن به خداوند از اقیانوس. و هادس، در عین حال، در آنجا ماند با عالم اموات، تبدیل شدن به خداوند از عالم اموات. پس از آن عالم اموات نیز نامیده می شد "هادس"، دریافت به همین نام به عنوان حاکم خود را.
هادس به عنوان یک استاد بی رحمانه، که بیش از مردگان که هیچ شایستگی برای رفتن به شانزه لیزه به حال قوانین توصیف شده است. در دولت او، هادس توسط بسیاری از موجودات، مانند سگ سه سر سربروس و یا قایقرانی شارون کمک. اضافی ملکه پرسفونه با او (خواهرزاده خود، دختر زئوس و DEMETER)، که قبل از همسر خود را با او ربوده شد در حالی که چیدن گل و بازی با اصحاب خود را در زمینه های سیسیل ...
بر خلاف کسانی که لذت بردن صلح در زمینه های اهل بهشت، که در قلمرو هادس می خواهد گزینه بازگشت به جهان ندارد. با هم بسیار کمی فانی (هرکول و تیسوسهایی انجام داد، اما قهرمانان هر دو) از جهنم فرار یک بار پا بر روی آن جرأت کرده اند.
هادس قوانین از تاج و تخت آبنوس خود در میان کاخ بزرگ. آنها اسطوره که هادس دارای کلاه ایمنی نامرئی که به او سایکلوپ، ماشین خود را تاریک است، تحمیل و پرتاب چهار اسب قوی و سیاه و سفید.
به عنوان علامت، این اساسا نرگس و سرو.
تاناتوس
تاناتوس مظهر مرگ غیر خشونت آمیز، مرگ خشونت آمیز که توسط کرها اعمال (ارواح زن زشت پرواز بر فراز میدان های جنگ به دنبال زخمی و در حال مرگ) است. بودن نمادین، تاناتوس به حال (در اساطیر از هومر و هزیود) توسط مادر نیکس (Nix) (شب) و برادر هوپنوس (رویا)، از آنها گفته می شود، در تلاش برای تقلید برادر بزرگتر خود، اضافه کردن بیهوشی از فانی خواب که او را لمس چرا که او ظاهرا هر شب و تاناتوس استدلال می کنند که بیش از دو هر مرد باید ترک ...
ظاهر تاناتوس تمایل به متفاوت است، داشتن شده است در روش های زیر نشان داده: 1) یک کودک بالدار، 2) اروس با پاها عبور و معکوس مشعل، 3) یک کودک در خواب در آغوش نوکس، 4) یک مرد جوان حمل یک پروانه (به نمایندگی از روح) و یا یک تاج گل خشخاش (مرتبط با خدا و برادر خود را برای خواص خواب اور خود)، 5) بالدار جوان با یک شمشیر غلاف در کمربند، 6) یک مرد و یا یک لباس جوان سیاه و سفید و خود را شمشیر.
Macaria

Macaria است که معمولا شناخته شده دختر هراکلس است، اما Macaria دیگر در سودا (بازدید کنندگان دانشنامه بزرگ بیزانس. X) ذکر شده وجود دارد. دومی Macaria دختر هادس است (مادر ذکر نشده است) و به نظر می رسد به عنوان یک شخصیت از مرگ پر برکت. حتی یک منبع قرار می دهد همتای خصوص مومن خدا تاناتوس.
روم .Mitología

دیس پاتر و پلوتون
دیس پاتر و پلوتون در واقع همان بودن. نوشته اصلی دیس پاتر ("غنی بابا" در لاتین) خدا درونزمین از مواد معدنی ثروت، باروری، کشاورزی و زیرسطحی بود. با این حال، به دلیل یونانیان به حال لقب برای هادس به ثروت مرتبط با فلزات از عالم اموات و یا عالم اموات، که در آن در اساطیر روم (که طول می کشد خدایان خود را از اساطیر یونانی) پلوتون محل هادس و جو در زمان مرتبط است، گاهی اوقات آن را (پلوتون) به عنوان "دیس پاتر" و یا به سادگی "قطع" نامیده می شد، زیرا قبلا خدای دیس پاتر به هویت پلوتون جذب شده است.
پلوتون در اصل همان هادس زحل (معادل که Cronus) و عملیات (معادل ریآ) متولد شد، همسر او پروسرپینا (معادل پرسفونه) ربوده شده بود و در عالم اسفل (عالم اموات)، جایی که او دریافت زندگی و قضاوت روح کسانی که برای حفظ الیزه شکست خورده بود.

تفاوت اساسی با هادس بود که، علاوه بر این که خدا از عالم اموات، پلوتون نیز خدا از گنجینه های از زمین بود، درمان این محصولات و مانند کالا یا فلزات، سنگ های قیمتی و دیگر چنین چیزهایی.
ظاهر پلوتون گاهی اوقات طولانی، ریش انبوه یک مرد، سخت رو و تیره و تار، ترکه سیاه و سفید و کلاه سحر و جادو پوشش داده شده با پوست بود. گاهی اوقات آن را در تاج و تخت از آبنوس، آنچه که با چهار اسب سیاه یا سربروس، سگ سه سر به تصویر کشیده به تصویر کشیده شد.
Mors
در اساطیر روم Mors تجسم مرگ معادل تاناتوس در اساطیر یونانی بود. Mors با مریخ، خدای روم از جنگ همراه بود. پلوتون، خدای عالم اموات. و ORC یا ارکوس، یکی از چهره های تا حدودی مبهم که برای نمایش یک دیو مجازات سوگند شکسته بلکه در همان پلوتون ...

در یک داستان هرکول مبارزه Mors برای نجات همسر یک دوست، در حالی که در دیگر داستان Mors به نظر می رسد به عنوان بنده پلوتون، مسئول اسکورت روح به درب از عالم اموات.
توجه داشته باشید:
سرنوشت، موجود با صفات مشابه تحت نام "سرنوشت" در اساطیر یونانی، باید به عنوان الهه مرگ اما به عنوان الهه-personifications از سرنوشت یا Fatum در نظر گرفته نشده است. آنها مسئول کنترل موضوع استعاری زندگی فانی و جاودانه شد (جاودانگی خدایان یونانی نسبی بود: آنها می توانند توسط فانی اما دیگر خدایان نمی شود کشته)، حتی کنترل موضوع مشتری. سه سرنوشت وجود دارد: نونا (Cloto در اساطیر یونانی)، که موضوع از نفوذزنان به استفاده از چرخید. دهم (Lachesis برای یونانیان)، که واسطه موضوع با چوب. و Morta (Atropos برای یونانیان)، که قطع موضوع تعیین زمان و نحوه کسی درگذشت.
بابلی .Mitología

نرگال و ارشکیگال
ارشکیگال دختر خدای آنو (شاه خدایان و خدا از آسمان) و خواهر ایشتار (الهه عشق، رابطه جنسی، باروری، زندگی و جنگ) بود. او با خوشحالی در بهشت تا اژدهای بزرگ کور او ربوده و او را به عالم اموات در زمان، مکان که ملکه شد زندگی می کردند، در نتیجه تبدیل شدن به الهه از عالم اموات و یا مرده است.
در ابتدا خودش را حکومت می کرد، تا زمانی که او ملاقات نرگال و با او پیوست، ساخته شده که بر روی نسخه های مختلف وجود دارد. یکی از این نسخه که:
Habíase سازمان ضیافت خدایان در آسمان و آنو، با توجه به اینکه دختر خود را در عالم اموات ارشکیگال بود، فرستاده رسول Kakka برای انتقال به اخبار ارشکیگال از جشن و پس از آن ممکن است برای شما آمده است.
Kakka سپس هفت دروازه های جهنم را به تاج و تخت از ارشکیگال عبور. پس از شنیدن پیام از آنو، ارشکیگال رسول و پسرش (حال با انلیل، پدر نرگال ...) Namtar به بهشت فرستاده می شود. با این حال، یک بار Namtar آسمان رسیده، نرگال به طور جدی او را به جرم، به طوری که عموی خود، خدای دانا EA (خالق انسان ها)، برادر زاده اش نرگال به جهنم فرستاده تا شما را به ارشکیگال عذرخواهی می کنیم.
در عالم اموات، نرگال و ارشکیگال پرشور در مورد هر یک از دیگر و whoring به مدت هفت روز تمام، و پس از آن نرگال، و راضی، مخفیانه از بستر تضعیف به بازگشت به بهشت است. درک این، ارشکیگال ناامید و عصبانی شد، تهدید بسیار آنو برای ارسال به مردم پادشاهی خود را برای زمین تا تعداد مرگ و میر بیش از که از زندگی، مگر اینکه نرگال با او و معشوق را regresase برای همیشه ...
پس از یادگیری از تهدید، نرگال خشمگین بود و یک اکسپدیشن نظامی سازمان یافته (می گویند 14 شیاطین) برای سرنگونی ارشکیگال. نرگال و سپس کاهش نیروهای خود، شکستن هر یک از هفت دروازه برای رسیدن به تاج و تخت از ارشکیگال. وجود دارد، نرگال او توسط مو در زمان و برداشته، اما ارشکیگال اعتراف عشق خود، پیشنهاد و ارائه برای به اشتراک گذاشتن با او دولت از عالم اموات. دیدن نگرش ارشکیگال، نرگال منتقل شد، او منتشر شد، گریه و با خوشحالی می پذیریم این پیشنهاد را پذیرفته الهه. از آن زمان هر دو با هم جهان از مرده حکومت می کرد.
همانطور که برای برخی از ویژگی های خاص از نرگال (متولد از تجاوز به Ninlill به دست انلیل)، آن است که گفته می شود ظاهر هوشیار از خورشید خدا اوتا، به نمایندگی از ظهر و تابستان فصل انقلاب خشکسالی، تخریب، گرسنگی و مرگ ... Concordantly با آن، نرگال نه تنها خدای مردگان و عالم اموات اما خدا از طاعون، طاعون، تخریب و جنگ است. به همین دلیل است آن است که اغلب به عنوان یک چهره انسان بدن حمل یک شمشیر و / یا قدرت یا اقتدار سلطنتی، که دارای دو سر شیر و پا پیچیده شده در یک نوع از کفن نمایش داده شود.
.Mitología مصر

آنوبیس
گاهی اوقات به تصویر کشیده به عنوان یک سگ همراه ISIS، آنوبیس معمولا به عنوان یک مرد با سر شغال سیاه و سفید به تصویر کشیده (از این رو کشیش خود عینک ماسک شغال) و دارای قدرت یا اقتدار سلطنتی سلطنتی. این موضوع نشان دهنده این واقعیت است که شغال، توسط عادت خود را از کندن زمین برای دفن مواد غذایی، با مرگ در تصاویر مصر همراه بود. اما این منطق بازنمودی سیاه و سفید نیز نقش مهمی ایفا می کند، زیرا مصریان این رنگ نشان دهنده فساد از بدن، تاریکی و مرگ، اما به نوبه خود این رنگ، رنگ زمین بارور و یکی از رنگ های مورد استفاده است به نمایندگی از رستاخیز. همانطور که به همین دلیل از آن است که گاهی اوقات به عنوان یک سگ نشان داده، که توسط این واقعیت است که سگ یک حیوان قادر به دیدن هر دو نور روز و تاریکی شب، که قادر به نشان دادن است باعث دوگانگی مرگ / قیام آنوبیس خود. در نهایت، خیلی کمتر است به آنوبیس به عنوان یک مار، حیوانی که هر دو بد و محافظ بار در نماد مصر بود رنگ (هلیوپولیس برای مثال است).

قبلا آنوبیس حاکم بزرگ Duat، جهان مردگان مصری بود. با این حال، پس از ست و سرسپردگان خود را کشته، ازیریس توسط ایسیس زنده شد اما او نمی تواند به دنیای زندگان بازگشت، بنابراین ما در جهان از مرده باقی ماند و، که از آنوبیس مهم تر، شد که اولین فرمان در عالم اموات، پس از آن در اختیار گرفتن قضاوت مرده است. بنابراین آنوبیس دست راست ازیریس، مجری قضاوت خود و مسئول وظایف زیر می شود: 1) در ابتدا مومیائی و مراقبت از بدن فراعنه، از او به عنوان "embalmer از خدایان دریافت کرده بود "پس از کمک به ایسیس در مومیائی از ازیریس. اما بعد، با تکامل اعتقادات مذهبی، آنوبیس "خدا از مومیایی" و راه اندازی به همراه مرحوم در دادگاه شد (به طور کلی و نه فقط فراعنه). 2) اعمال دست به حذف قلب مرده، قرار دادن یک قلب حرز سرگین غلتان در محل و به قلب محاکمه می شود سنگین. 3) نظارت با تعادل هروس زمانی که قلب در طول محاکمه ازیریس وزن. 4) حفاظت از کشیش embalmers. 5) با توجه به برخی از متون، راهنمای مرده در زندگی پس از مرگ با نور مهتاب. 5) آشنایی با درخواست برای حفاظت از مرحوم. 6) در "دوره های گذشته" کمک در جلسه solicitasen جادوها عشق را به نفع خود به آن.
ازیریس
ازیریس خدای مصر از باروری، بازسازی رود نیل، کشاورزی و پوشش گیاهی است. اما، به ویژه پس از اسطوره مرگ و رستاخیز او، ازیریس خدای مرگ، معاد و قضاوت در روح از ترک تبدیل شد. به این دلایل اسطوره بالاتر از سنگ بنای معادشناسی مصر و تولد نقش اخلاقی دین مصر است آن را به عنوان در او از سمت راست (شخصیت های ازیریس) ایده است، بد (شخصیت در ست) که در آن آنها را وارد کنید، رستاخیز از الوهیت و پیروزی او بر شر و مرگ، و استقرار که قضاوت به عنوان مثال الوهیت در مورد سرنوشت انسان پس از مرگ.
تعداد این اسطوره را که نوع و پادشاه عاقل ازیریس بود (در اسطوره شناسی، نه در واقعیت) که مردان متمدن مصر آموزش کشاورزی، ایجاد فقط قوانین و آنها را پرستش خدایان، ایجاد یک مذهب. همه این بدون توسل به زور از ظلم و ستم.

پس از اتمام کار خود، ازیریس رفت و به انتقال آموزه های خود را به کشورهای دیگر، ترک ایسیس به عنوان نایب السلطنه مصر. با این حال، زمانی که ازیریس بازگشت، برادر حسادت خود را ست و همراهانش 72 ازیریس در قفسه سینه با فرم خود را پس از ریخته گری به پایین رود نیل غرق قفل شده است. خوشبختانه ایسیس جستجو و پیدا قفسه سینه، آوردن او پشت، اما کمک نکرد آنجا که شیث یافت قفسه سینه، بدن ازیریس کشیده و برش را به قطعات و پراکنده در سراسر مصر ...
بدون آنکه، ایسیس دوباره بهم وصل بدن و ازیریس بازگشت به زندگی، به دست گرفتن با او یک پسر از طریق سحر و جادو، و او تمام قطعات به جز آلت تناسلی پیدا کرده بود. که پسر هروس، که بعدها انتقام مرگ پدرش، سرنگونی ست و تصرف دستور مصر بود. ازیریس، با وجود داشتن افزایش یافته است، نمی تواند به دنیای زندگان بازگشت و به عالم اموات رفت، تبدیل شدن به قاضی از روح و حاکم از زندگی پس از مرگ. به همین دلیل است، در تفسیر دینی از اسطوره، فرعون زندگی (نمادین) شناسایی با هروس و در حال مرگ، با ازیریس (نمادین بیش از حد)، تحت که فرم پرستش است. هر چند و در سطح و حتی بیشتر به طور کلی، ازیریس نماد جاودانگی و رستاخیز است و به همین دلیل است در مرحله خاصی از مصر باستان هر مرده به ازیریس تبدیل شد.
در نهایت، به طور کلی مومیایی ازیریس است با پوست سبز، کارکنان، شلاق و یا قدرت یا اقتدار سلطنتی و تاج به تصویر کشیده. و یا ازیریس به نظر می رسد در شکل حیوانات، مانند یک تمساح، ماهی بزرگ، یک سگ، یک حواصیل یا گاو نر سیاه و سفید به نام "گاو از غرب"، عنوانی که او بیان سلطنت خود را در عالم اموات به عنوان غرب نماد مصر است فراتر از آن.
آزتک .Mitología

میکتلان تکوتلی
میکتلان تکوتلی، که نامش به معنی "پروردگار Mictlan" برای آزتک خدای رئیس حاکم مرده و از Mictlan، پایین ترین منطقه از نه ساخته شده است که عالم اموات آزتک بود.
گاهی اوقات با چشم در حوضه اسکلت تحت پوشش در خون و یا یک انسان با جمجمه سر و دندان های بزرگ،: راه که در آن نشان داده میکتلان تکوتلی همیشه خوفناک بود. هنگامی که شما یک ضربه، آن را با پر و بال جغد و آگهی ها مقاله تزیین شده بود، اسلحه خود را مورد استفاده قرار به در ژست تهاجمی به نظر می رسد (به عنوان نشان می دهد تمایل به از بین بردن کسانی که به حضور شما آمده) و گاهی اوقات آنها صندل قرار داده شده برای نشان ارشد خود . اگر چه بدتر از همه گردنبند از چشم انسان است که او استخوان گوش و یا راه نمادین codices خاص همسان دهان خود را به سقوط به دریافت در طول دوره از ستاره روز با فک بزرگ باز نشان داده شد ...

پرستش این خدا تا هولناک به عنوان آنها نگاه بود: در اینجا، قربانیان شرکت کنندگان قربانی و مصرف گوشت از این قتل عام در اطراف معبد.
پادشاهی میکتلان تکوتلی (Mictlan) آنها روح کسانی که از هر اشکال دیگر مربوط به آب، مرگ در مبارزه با در هنگام زایمان یا مرگ قربانی درگذشت بودند. اما برای رسیدن به آنجا به حال به سفر "جاده مرگ" طولانی و طوفانی، نزولی از اول به سطح نهم، در نتیجه یا آزمون گذشت نیست و ناپدید شد و یا استقامت شد و بقیه دائمی (شادی نمی شود) در Mictlan، محل معمولا به عنوان تلخ هر چند به تصویر کشیده، با توجه به Sahagun (یک متن از اهمیت زیادی)، پس از سفر خود را از شرق به غرب خدای خورشید (خورشید) منطقه مرده، آوردن طلوع برای مردم روشن عالم اموات.
Mictecacihuatl
همسر میکتلان تکوتلی Mictecacihuatl، که با او حکومت Mictlan، ساکن یک خانه شیطانی بدون پنجره بود. Mictecacihuatl با عنکبوت، جغدها و خفاش ها، همه موجودات مرتبط با جنبه های عالم اموات به عنوان زیرزمینی و تاریک همراه بود.
این اسطوره را که Mictecacihuatl کودک، قربانی که قرار بود برای آن را به تبدیل شدن به بانوی مرده می گوید. همچنین، آزتک معتقد بودند که او را تماشا استخوانهای مردگان و مراسم تشییع جنازه جشنواره ریاست، باور است که تا حدی در فرهنگ عامه مردمی از مناطق خاصی از مکزیک که در آن او هنوز هم به مانند سنت همراه جان سالم به در.
ظاهر Mictecacihuatl شبیه به شوهرش است، که معمولا با یک بدن لاغر، جمجمه سر و فک باز به بلعیدن ستاره در حال سقوط در طول روز ارائه شده است.
مایا .Mitología

یام Kimil
همچنین شناخته شده به عنوان آه Puch، یام Kimil خدای اصلی تولیدی صنعتی مایان فولاد از مرگ است و دارای عنوان "استاد از مرگ". او پادشاه زیبالبا، و یا آخرین از نه سطح زیبالبا است. دلیل این عدم اطمینان است که "یام Kimil" و "آه Puch" نام هایی که با هویت های مختلف در نسخه های مختلف از اسطوره مایا شده است به تجسم مرگ داده شده همراه شده است. بنابراین، در بسیاری از منابع روشن می سازد مشکل در تعیین که آن را آه Puch یا یام Kimil است، مشکل این است که دکتر مارتا ایلیا Najera Coronado از (محقق در مرکز مطالعات مایا از UNAM) آن را به خوبی در مقاله خود قرار داده است از افسانه تا مراسم. این کلمات خود بودند: << خدایان اصلی مرگ به عنوان موجودات انسان است که به علت وجود آن در پانتئون مایا پاسخ به نگرانی های اصلی مردم برای مرگ خود را، که اعتقادات مشتق شده به تصویر کشیده در سرنوشت دیگر موجودات زنده. از این مرگ مربوط و خدایان عالم اموات، یکی این است که مرگ خود را و چند نام در منابع استعماری استعماری Yucatecan دریافت وجود دارد: آه Puch "تنگ" Kisin، "نفخ" هون Ahau "یکی پروردگار" یام Kimil "پروردگار مرگ"؛ در میان پای کیش: هون آمد "یک مرگ" و Vucub آمد "هفت مرگ." این خدا در codices است به تصویر جمجمه، اسکلت و یا پوسیدگی جسد انسان >>
در ماده فوق دکتر مارتا نیز ادعا می کند که خدایان تولیدی صنعتی مایان فولاد از عالم اموات نماد انرژیهای گوناگون و متنوع از مرگ، تکمیل نیروهای حیاتی از کیهان از طبیعت آن و محل آنها ساکن (مخالف و مکمل به بهشت)، و باید تئاتر بزرگ خود را از نفوذ در زمین، که در آن به همراه نیروهای آسمانی حفظ تخریب ایجاد دیالکتیک / زندگی مرگ است. در این زمینه، یام Kimil با شب، بیماری های مرتبط و، در عالم اموات، به خصوص در پایین ترین قشر نه. در نهایت، برخی از کمی شناخته شده است که دکتر مارتا روشن است که خدا تولیدی صنعتی مایان فولاد از مرگ است با ویژگی های حیاتی (چشمان باز، دست به دست در وضعیت خاص، و غیره) چرا که برای مایا، و همچنین برای دیگر تمدن های باستانی نشان داده طبیعت روحمند، مرگ به عنوان هیچ چیز، پوچی و یا صرف نبود زندگی دیده می شود به عنوان یک نیروی فعال دیده می شود، به عنوان یک انرژی نقش متضاد به زندگی در جهان هستی دارد، مخالفت با آن را در یک رابطه مکمل دیالکتیک مورد نیاز به تعادل کل کیهانی.

در حال حاضر سنت محبوب چه هستند، اعتقاد بر این بود که یام Kimil در اطراف خانه از شکار چهره بیمار سرگردان و منجر به زیبالبا. حضور آنها در آن موارد محسوس از طریق صدای زنگ بود. هنگامی که خدا مهیب در مورد تنها چیزی که من می تواند انجام بود گریه و یا سوگواری بی نهایت تا به فکر یام Kimil در زیبالبا بود، پس از آن او گذشت اشتباه گرفته شود.
سلتیک .Mitología

دان تاریکی
دان به عنوان دان Firineach ("دان از حقیقت") و به عنوان "پادشاه دان پریا" بلکه به عنوان "دان تاریکی"، خدای مرگ شناخته شده است. در نتیجه سه شخصیت اساطیری دان وجود دارد. اولین دو در اسطوره کوه دان، که از آن او و دستیارانش (جن) ابرها جمع آوری برای هشدار دادن به مصون از خطا و همیشه درست است که یک رویداد خاص آب و هوا در حال آمدن است بر اساس. دیگر مورد است که از دان تیره، نشات گرفته از حماسه باستانی.
Skimping جزئیات، داستان می رود که دان بود رهبر نظامی از Milesians در طول حمله به ایرلند ساخته شده به انتقام مرگ اسقف میلیون. پس از آن اتفاق افتاد که از Milesians (در نزدیکی سواحل ایرلند) به برخی از جزیره و ایرلندی سه انتخاب داده بود: ارائه، را نبرد، و یا صرف نه روز در این جزیره و بعد از رفتن. با توجه به اینکه و بر اساس قضاوت Amirgin، قطعنامه بود به ترک پس از نه روز اما بعد از بازگشت به زمین و حمله سخت تر. اما آنها بازگشت موقت را شکست و کشتی دان به دلیل بادهای قوی که آمد و جدا از بقیه ناوگان بلافاصله پس از دان گفت: غرق شد: "من تحت تیغه شمشیر و نیزه رزمندگان قرار داده که در زمین در حال حاضر، اما به من اجازه پیاده "

بنابراین دان و خدمه اش در نزدیکی جزائر Dumhacha، جزایر جایی که آنها بعد به خاک سپرده شد کشته شدند. بنابراین، در طول زمان این جزیره به عنوان "خانه دان" شناخته شده بود. از این افسانه-افسانه که دان در جزیره صخره ای حل و فصل شده بود ظهور و هشدار داد که هیچ کس را به جهان دیگری بدون عبور از خانه خود را، که او به عنوان یک محل استراحت موقت برای همه کسانی که فوت ارائه می آیند. همانطور که دیده، اسطوره تفسیر نمادین از تاریخ واقعی، به عنوان جزیره دان است در یک طرف ساحل ایرلندی و در سراسر دریا باز، به نمایندگی از یک چیز جهان-سرنوشت روح و دیگر جهان از زندگی.
Morrigan
Morrigan الهه سلتیک از مرگ، جنگ و کشتار است، بلکه از عشق، رابطه جنسی و باروری است. او قطعا یک الهه پیچیده چرا که در آن Badb، ماشا و Nemain الهه، معمولا به عنوان جنبه های Morrigan، الهه که مادر، دختر و عاشق، و یا قبل از ازدواج، مادر و بیوه است تفسیر می باشد.
ظاهر Morrigan متفاوت است و اعتقاد بر این است که توانایی تغییر شکل. با این حال، بر اساس جنبه های مختلف از طبیعت آن است که اغلب به عنوان یک جادوگر جوان یا پیر زیبا نشان داده، به عنوان یک زن جنگجو لباس کامل نظامی و یا به عنوان یک کلاغ یا کلاغ بزرگ، از سال بر اساس داستان های افسانه ای Morrigan در میدان جنگ مانند یک کلاغ غول پیکر، اگر چه گاهی اوقات آن را در شیوه ای از باد یخی که زیر خونریزی می کند.

Morrigan استفاده شده است به استناد میان بازی نبرد شاخ جنگ، که فراهم حفاظت، شامل در یک حمله مستقیم از دشمن اما این نفوذ نمی کند (رسیدگی به تضعیف و شکست را به دشمن) در یک زمان نبرد کلیدی. و، با وجود پیچیدگی آن، Morrigan در درجه اول یک الهه جنگ و مرگ بود، به طوری که جمجمه از کسانی که در جنگ کشته "بذرها Morrigan" نامیده می شدند

No hay comentarios.:

Publicar un comentario